نوع مقاله : مقاله پژوهشی
چکیده
پژوهش حاضر به بررسی سه نماد از پرکاربردترین سمبلهای پایداری، یعنی نماد: آتش، خون و گل، در اشعار چهارتن از سرشناسترین شاعران معاصر، یعنی: هوشنگ ابتهاج، سیمین بهبهانی، حسین منزوی و قیصر امینپور، و تبیین رویکرد هریک از این شاعران نسبت به نمادهای مذکور، و نیز گسترهی مفهومی هریک از این سه نماد میپردازد. روش این پژوهش تحلیلی-توصیفی و تلفیقی میان دو رویکرد نظری معناشناختی(لیکاف-جانسون) و نشانهشناختی(ریفاتر) است تا هرچه دقیقتر به این پرسش پاسخ دهد که: «نگاشتهای استعاری و الگوهای فکری در هریک از سه نماد مذکور، چگونه ماتریس پنهان و مفهوم موردنظر شاعر را بازتولید میکند؟» نتایج حاصل از این پژوهش نشان میدهد که از میان این 3 نماد پایداری، نماد خون پرکاربردترین نماد در شعر شاعران مورد پژوهش است. همچنین درمورد گسترهی مفهومی این سه نماد به ترتیب، نماد «آتش»، نماد «خون» و نماد «گل» قرار دارند. در رابطه با شاعران مورد پژوهش، حسین منزوی بیشترین استفاده را از این 3 نماد داشته است و پس از آن به ترتیب سیمین بهبهانی، قیصر امینپور، و هوشنگ ابتهاج قرار دارند. همچنین باتوجه به رویکرد تلفیقی و نظری پژوهش، دلالت نمادین این سه نماد در تمام ابعاد مفهومی را میتوان در قالب هشت نگاشت استعاری و الگوی فکری: «آزادی آتش است، ظلم آتش است، جنگ آتش است، آزادی خون است، ظلم خون است، شهادت خون است، آزادی گل است، و شهید گل است» ملاحظه نمود. به نحوی که انباشت مجموعۀ واژگان و منظومه های توصیفی و نشانهگان شعری هر شاعر در هریک از این نگاشت های استعاری، بیانگر ماتریس پنهانی است که نگاشت استعاری و مفهوم نمادین مدنظر را به دقت هرچه تمام تر در ذهن مخاطب بازتولید مینماید.