نوع مقاله : مقاله پژوهشی
چکیده
ادبیات بهویژه ادبیات مقاومت بهعنوان یکی از ارکان اصلی فرهنگ و سندی تاریخی، در کنار خلاقیّتهای ادبی، نقشی کانونی در انتقال وقایع تاریخی از خلال قابلیتهای زبانی خود و بازنمایی دلاوریها و تبیین سازوکارهای مقاومت دارد که به حفظ هویت ملی جامعه میانجامد. در این میان، تحلیل عملکردهای درونی متن در کنار تلاشهای تئوریپردازانی چون زیگموند فروید به گرهخوردگی ادبیات با حوزههایی همچون روانشناسی و تحلیل متون بر پایه چنین رویکردی انجامید که با ارائه الگوهای عملی در بستر روایت، به درک عمیقتر تجارب انسانی منجر میشود که امروزه توجه پژوهشگران را به خود معطوف داشتهاست. در این حوزه، نظریه معنادرمانی ویکتور فرانکل را میتوان ابزاری کارآمد برای سنجش روانشناسانه مقاومت دانست. در این راستا پژوهش حاضر بر آن است تا به چگونگی میزان نمود مؤلفههای شخصیت سالم در نظریه ویکتور فرانکل در داستان "شیء لا یذهب" اثر غسان کنفانی، نویسنده و فعال سیاسی فلسطینی و همچنین بررسی نقش این مؤلفهها در تکوین شخصیت قهرمان داستان با بهکارگیری روش توصیفی _ تحلیلی بپردازد. نتایج حاکی از آن است که مؤلفه آزاد و انتخابگر بودن نمود بیشتری در داستان مذکور دارد؛ چراکه این مؤلفه نقش کلیدی در هدایت جهانبینیها و کنشها دارد و بستر جنگ بهعنوان تکانهای محدود کننده و بازدارنده برجستگی این مؤلفه را دو چندان نمایان میسازد. همچنین مؤلفههای شخصیت سالم، لیلی را از شخصیتی خودمحور، به شخصیتی دگرمحور و از خود فرا رَوَنده و مقاوم در برابر پوچگرایی تعالی بخشیدهاند.
کلیدواژهها